منصور ضابطیان
شاید با خودتان تصور کنید که سفرنامه ارزش محتوایی چندان زیادی ندارد و آن را با دفتر خاطرات اشتباه بگیرید. ولی در واقع، سفرنامه نوشتن کار هر کس نیست و اگر نویسندهای جهاندیده و گردشگر مثل منصور ضابطیان پیدا شود که دست به سفرنامهنویسی برده باشد، حتما باید آثارش را بخوانید و از آن لذت ببرید. او در سال ۱۳۴۹ در تهران به دنیا آمد و در بزرگسالی در رشتهٔ علوم آزمایشگاهی تحصیل کرد. اما در این رشته دوام نیاورد و پس از اخذ مدرک کاردانی در آن، مسیر حرکت خود را به سمت رشتهٔ سینما تغییر داد. فعالیت اصلی او از زمانی شروع شد که به عنوان یک روزنامهنگار کار میکرد. روزنامهها و مجلاتی چون حیات نو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک معمولا گزارشها، مقالات و مصاحبههای او را چاپ میکردند.
یک چهرهٔ آشنا
جالب اینجا است که فعالیت او صرفا به کار در روزنامه ختم نشد و از سال ۱۳۷۸ کار خود را در تلویزیون آغاز کرد. به گونهای که پس از دیدن تصویر او، قطعا به یاد برنامههایش میفتید. حضور او در رسانه و تلویزیون منجر به برنامهریزی و پخش برنامههای تلویزیونی سرگرمکنندهای مثل سبد، مردم ایران سلام، جغرافیای فریاد، فرش واژه، نقره، رادیو هفت و صدبرگ شد. در حال حاضر نیز میتوانید برنامهٔ «رادیو شب» را که توسط تیم «رادیو هفت» تهیه و تدوین شده، از شبکهٔ «شما» تماشا کنید. البته او در فضای مجازی نیز فعالیت دارد و برنامهٔ «وقت خواب» را نیز کارگردانی کرده که از رسانههای اینترنتی پخش میشود. جالب اینجا است که او نه تنها فعالیت تصویری خود را در رسانه به ثبت رساند، بلکه در تهیهٔ پادکست نیز فعالیتهای مختلفی دارد. جای تعجبی هم ندارد که این مرد فعال، به عنوان مدرس آموزش گویندگی و اجرا در دانشکده خبر نیز کار کند و هنر خود را به دیگران، یاد دهد.
آثار منصور ضابطیان
همانطور که در ابتدای این مطلب گفتیم، منصور ضابطیان در نویسندگی و به خصوص سفرنامهنویسی مهارت بالایی دارد. قلم او آنقدر روان، سلیس و جذاب است که به خاطر آن جوایزی نیز برده است. سفر به کشورهایی مثل فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، ارمنستان، کرهٔ جنوبی و حتی آمریکا با سفرنامههای او ممکن میشود. از فرهنگ گرفته تا غذا، رفتار و آب و هوا، همه چیز با جزئیات و از منظر و چشمانداز یک ایرانی نوشته میشود. در واقع، یک ایرانی بیش از هر چیز، به توصیههای یک ایرانی دیگر نیاز دارد تا برای سفر و ماجراجویی بهترین کشور را انتخاب کند. شاید بتوان گفت که سفرنامههای منصور ضابطیان مثل اصفهاننامهٔ جمالزاده (سر و ته یک کرباس) نیست، بلکه راهنماییهایی جهت ارتباط با مردمی از کشور و ملل دیگر است. خود او نیز در مصاحبهای، راجع به نقدی در مورد کتابهایش صحبت کرده است.
یک منتقدی یک بار دربارهٔ کتاب من چیزی نوشته بود که فکر میکنم نگاه درستی باشد. نوشته بود که اینها سفرنامه نیست، بازیگوشیهای شخصی یک نفر در سفر است! من فکر میکنم این تعریف درستی باشد. اینها بازیگوشیهای شخصی من است… من میروم سفر که به آدمها نگاه کنم، آدمها را کشف کنم، با آدمها دوست شوم.
در این مورد میتوان اثر برجستهٔ او یعنی «سباستین» را معرفی کرد که راجع به سفر به کشور کوبا نوشته شده است. او در این کتاب به زیبایی توضیح میدهد که چگونه صاحب هاستل، به اشتباه نام خانوادگی او را به جای «ضابطیان»، «سباستین» تلفظ میکند و تا آخر سفر و حضورش در هاستل، این نام روی او میماند. اگرچه در کنار آن، ماجراهای جذاب دیگری را نیز بیان میکند که واقعا خواندنی هستند.
کوباییها وقت ورود به جایی که درش بسته است، یک عادت خوب دارند و یک عادت بد. عادت خوبشان این است که در میزنند و عادت بدشان این است که منتظر نمیمانند تا کسی که توی اتاق است اجازهٔ ورود بدهد، خودشان وارد میشوند!
از دیگر آثار او به طور کلی میتوان به «اگر یک سوسمار بودیم…»، «اگر یک زرافه داشتیم…»، «مارک و پلو»، «مارک و دو پلو»، «برگ اضافی»، «چای نعنا»، «موآ» و «بیزمستان» اشاره کرد. در ادامه بخشی از کتاب سباستین را برایتان آوردهایم تا با قلمش، بیشتر و بهتر آشنا شوید.